آرشیف

2015-9-28

عبدالله فرحمند

پایان سکون اوج: مجموعه شعر

 

نورهای ابدی

مثل که موجها به هیچ منزلی نرسیده بودند

روز نا امیدمیمرد و

و شب

شفتهمی

 

ا رسید

نجا باران بود

 

ا

و اتالنتیس

ن خیال محض

 

ا

سالهاستفرو رفتهبود

مردم فقد به ساحل خاکستری ی میرسیدند

همه میدانستند

گم شده اند

ودر نیم نور ساحل زمزمهء شومی را ازدور میشنیدند

"…دام! دام !دام !

15

… برگردید …

ب

 

بها بپرید …"

و نورهای ابدی در زیراقیانوس

غوشمیکشید

 

موجها و بدنهای خستهء اشباح را بها

خزان 2015

اصل کتاب اینجا